تنها چارهی دوری جستن از قضاوت نادرست باز گذاشتن راههای گفتگوست که ما آدمها تا جایی که توانستیم حفرههای نفس گیری تعامل را هم بستهایم. امروز از مورد علاقهترین آدم زندگیام دلخورم. احساس میکنم عمری هرچه تلاش بکار بردم برای شناختن درستش همه دروغ و ریا بوده -که البته اغراق است و تصورات ذهنی من- ولی باز هم به خودم، به قلبم حق میدهم که حالش به حال کسی باشد که بهش تجاوز شده. چه پیش میآید؟ هیچی. بیامیدتر از قبل به حیاتم ادامه میدهم. با این باور دهشتناک که مردها همگی بپیچان و عوضیاند.
+ البته که اونقدر احمقم به آدم مورد علاقهام فرصت چندباره بدم. فرصتی برای رفع ابهام یا نمایش بیشتر عوضی بودنش. انتخاب با اونه.
++ من هیچوقت جنس خانوادهام رو دوست نداشتم. همیشه فکر میکردم جنس آدمهایی که خودم انتخابشون کردم برای رفاقت یا روابط عاطفی، جدای این باور که همه یکسری اشکالهای اخلاقی داریم بهرحال، دست کم از خانوادهام خوش جنسترند. اشتباه میکردم.